Web Analytics Made Easy - Statcounter

عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی با تأکید بر اینکه باید جلوی حرکت به سمت کره شمالی شدن ایران را بگیریم، گفت: به نظر می‌رسد تحولات و سبک زندگی هم نشان می‌دهد که جامعه دارد به تدریج تصمیم خود را برای گذر از این وضعیت فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و شاید سیاسی می‌گیرد. نه اینکه انقلابی شود، بلکه قواعد را به تدریج از طریق زندگی روزمره دگرگون می‌کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این دوگانه عملاً به چشم دیده می‌شود.

به گزارش خبرنگار جماران، دکتر سیدعبدالامیر نبوی، در آیین صد و بیست و چهارمین سالگرد تأسیس مدرسه علوم سیاسی در ایران، گفت: سال 97 که افتخار حضور در هیأت مدیره انجمن علوم سیاسی را داشتم، صحبت این بود که موضوع همایش آن سال چه چیزی باشد. تصمیم گرفتیم با توجه به روندهای جاری و به خصوص بحران سال 96 عنوان «ایران آینده، دشواره‌ها و تصمیمات حیاتی» را بگذاریم. یعنی با توجه به روندهای جاری در کشور و حوادث تلخ سال 96 معلوم است ایران آینده دارد شکل می‌گیرد؛ دشواری‌ها و دشواره‌هایی وجود دارد و نیازمند تصمیمات حیاتی است.

عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی تصریح کرد: تحولات ریز و درشت سال‌های بعد، از جمله سال 98  و 1401 و اتفاقات ریز محلی که این وسط افتاد، نشان می‌دهد که این عنوان هنوز چقدر جاری و زنده است. گفته می‌شود تحولات مهم سال‌های 78 و 88 بیشتر صبغه سیاسی داشته است که غلط نیست؛ تحولات سال 96 و 98 بیشتر صبغه اقتصادی داشته است که غلط نیست؛ تحولات سال 1401 صبغه فرهنگی و اجتماعی بیشتری داشته است که غلط نیست. اما همزمان در تمامی این اتفاقات یک روند مشترک دیده می‌شود؛ سیاست سرکوب آهنین، فیلترینگ قوی، برخورد با معترضان، منتقدان، مجازات‌های دسته‌جمعی. پس می‌بینیم غلبه صبغه اعتراضات در حال تغییر است اما نوع برخورد نه‌تنها همچنان ادامه می‌یابد، بلکه شدیدتر می‌شود.

وی افزود: حدود دو هفته بیش در همایش انجمن مطالعات غرب آسیا  اعلام کردم که ایران تبدیل به روسیه خاورمیانه شده است یعنی جایگاه ژئوپلیتیک ممتاز، سیستم نظامی قوی و سیستم اقتصادی بسیار ضعیف و رو به ضعف بیشتر و شکننده‌ دارد. دوستان بحث‌شان این بود که چه کار کنیم جلوی روسیه شدن بیشتر ایران را بگیریم؛ حرفم آنجا این بود که روسیه شده‌ایم و باید جلوی حرکت به سمت کره‌شمالی شدن را بگیریم. چون عملکرد سیستم و دولت نشان می‌دهد که درباره ایران آینده تصمیم خود را گرفته‌اند و قرار نیست که صداها شنیده شود و نشان داده چگونه قرار است با دشواری‌ها در این مسیر برخورد کند.

نبوی تأکید کرد: به نظر می‌رسد تحولات و سبک زندگی هم نشان می‌دهد که جامعه دارد به تدریج تصمیم خود را برای گذر از این وضعیت فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و شاید سیاسی می‌گیرد. نه اینکه انقلابی شود، بلکه قواعد را به تدریج از طریق زندگی روزمره دگرگون می‌کنند. این دوگانه عملاً به چشم دیده می‌شود. در واقع دوگانه‌ها زمانی در زندگی عینی پیش می‌آید که افراد ناچار هستند موضع خود را مشخص کنند و این حالت و در واقعیت به تدریج، خوب یا بد، در حال شکل گرفتن است.

وی ادامه داد: سؤال این است که علوم سیاسی ایران این وسط چه‌کاره است؟ چه نسبتی دارد؟ و باید چه کار کند؟ از نظر من بخشی از انتقاداتی که به رشته علوم سیاسی می‌شود که به چه درد جامعه ایران می‌خورد، همین جا مشخص می‌شود که علوم سیاسی باید نسبت خود را با سبک زندگی روزمره و واقعیت‌های جامعه معاصر ایران مشخص کند. سال 82 کتابی با عنوان «فرهنگ لغات زبان مخفی» منتشر شد که نشان می‌داد خبرهایی در جامعه ایران هست و جوانان دارند تفاوت‌هایی را رقم می‌زنند که نسل پدر و مادرهای آنها متوجه این کلمات نمی‌شوند. وقتی با همکارانم صحبت کردم متوجه شدم تنها یک نفر از وجود چنین کتابی خبر دارد و آن را خوانده است. در واقع دوری محققان علوم سیاسی از واقعیت‌های عینی که بخشی از آن بر زبان نسل جدید جاری است، عمیق‌تر شده است.

عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی تأکید کرد: علوم سیاسی باید تصمیم بگیرد چه کار کند و چگونه به جامعه ایران کمک کند که این گذار سهل‌تر، کم‌دردسرتر و با آسیب کمتر به تمامیت ارضی و استقلال کشور رخ دهد. تنها راهی که به ذهن من می‌رسد این است که علوم سیاسی سعی کند به ذهن و زبان نسل جدید نزدیک شود و درک کند که این نسل جوان چه انتظارات، نیازها و آرزوهایی دارد و به چه امکاناتی نیاز دارد. برای اینکه این نقش ایفا شود، باید تاریخ‌زدگی علوم سیاسی کمتر شود. تاریخ مهم است اما رشته علوم سیاسی تاریخ‌زده است.

وی ادامه داد: ما الآن در مورد آنچه در صفویه گذشته می‌دانیم؛ در مورد قاجاریه، پهلوی و جنگ تحمیلی هم همین‌طور، اما نمی‌دانیم نسبت آن با زندگی کنونی ما چیست؟ توجه بیش از حد به رشته روابط بین‌الملل موضوع دیگری است که در علوم سیاسی باید به آن توجه کرد. علوم سیاسی از روابط بین‌الملل اشباع شده است. دانستن درباره روابط بین‌الملل خوب است اما نمی‌دانیم چه نسبتی با زندگی ما دارد. توجه بیش از حد به مباحث فلسفه و اندیشه موضوع دیگر است. علوم سیاسی بیش از حد اندیشه‌زده و فلسفه‌زده شده است. توهمات چپ‌گرایی که استقلال و تمامیت ارضی کشور را با این ذهنیت که نظر همه محترم است، تحت‌الشعاع قرار داده و موضوع دیگری است.

نبوی اظهار داشت: همه اینها مهم است، اما در وضعیتی که ما رگه‌های قوی فسادها و دولت کارآمد می‌بینیم، در وضعیت اقتصادی سیاسی ایران، علوم سیاسی ناچار است به داستان زندگی ایرانیان در سال 1402 بیشتر توجه کند. روندهای جاری را درک کند و در چهارچوب این روندها نسبت خود را با جامعه مشخص و برای ایرانِ آینده گمانه‌زنی و فرضیه‌پردازی کند و توصیه‌هایی برای اینکه این گذار آسیبی به تمامیت ارضی و استقلال کشور نزند، داشته باشد.

وی در پایان گفت: در این شرایط انجمن‌های مدنی که بتوانند به‌ صورت مستقل مباحث را بررسی کنند و وفادارانه به تمامیت ارضی و استقلال کشور پایبند باشند، نقش دیگری پیدا می‌کنند. البته اینکه این گذار امروز یا 10 سال دیگر رخ خواهد داد را نمی‌شود دقیقاً گمانه‌زنی کرد چرا که متغیرهای متعددی مؤثر است و تحولات آینده برآیند این متغیرها خواهد بود.

منبع: جماران

کلیدواژه: انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی مدرسه علوم سیاسی انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی فرهنگی و اجتماعی علوم سیاسی نشان می دهد زندگی روزمره تمامیت ارضی سبک زندگی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۴۰۱۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جدیدترین تصویر از وضعیت اسفناک تئاتر شهر + عکس

 حال‌وهوای این روز‌های تئاتر رسمی، دست‌کم در تهران، با تئاتری که برای اجرا مسیر اخذ مجوز از اداره‌کل هنر‌های نمایشی را طی نمی‌کند، متفاوت است.

اداره‌کلی که روز دوشنبه ۱۷ اردیبهشت‌ماه نخست خبر خداحافظی مدیرکل آن، کاظم نظری پس از حدود دوسال و دوماه -از ۲۱ اسفندماه ۱۴۰۰ تاکنون- با کارکنان واحد‌های گوناگونش دهان‌به‌دهان چرخید و بعد هم بی‌آن‌که دلیلی برایش ذکر شود از سوی نظری تایید شد تا تئاتر رسمی، چه دولتی، چه خصوصی که از شهریورماه ۱۴۰۱ بیش‌ازپیش دچار شکاف با تئاتر غیررسمی شده است، چشم‌انتظار بماند و ببیند که متولیان دولتی این هنر چه چشم‌اندازی از آینده در ذهن دارند و تحقق این چشم‌انداز را به کدام مدیر می‌سپارند تا در مقام مدیرکلی هنر‌های نمایشی بنشیند.

سمتی که به حمید نیلی با سابقه حضور در مقام مدیرعاملی تماشاخانه ایران‌شهر، مدیرعاملی انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس، مدیرعاملی انجمن هنر‌های نمایشی ایران و... سپرده شد تا پس از طا‌ها عبدخدایی، علی منتظری، مهدی مسعودشاهی، رحیم تجلی‌برزگر، حسین سلیمی، مجید شریف‌خدایی، خسرو نشان، حسین پارسایی، حسین مسافرآستانه، قادر آشنا (دو دوره)، حسین طاهری، مهدی شفیعی، شهرام کرمی و کاظم نظری، پانزدهمین «مرد»‌ی باشد که بر صندلی مدیرکلی هنر‌های نمایشی تکیه می‌زند.

از یاد نبردن غایبان  

سازوکار رایج در اداره‌کل هنر‌های نمایشی و «شورای ارزشیابی و نظارت بر نمایش» آن به‌عنوان مرجع صادرکننده پروانه اجرا از شهریورماه ۱۴۰۱ به‌این‌سو بیش‌ازپیش دچار تفاوتی معنادار با روندی شد که گروه‌های نمایشی طی آن نیازی به حضور در هزارتوی اخذ مجوز نمی‌بینند، در مکان‌هایی غیررسمی روی صحنه می‌روند و اجرا‌های آلترناتیوی را شکل می‌دهند که می‌تواند گزینه‌ای برای اطلاع از آن‌چه روی صحنه‌های رسمی نیست، باشد. در این میان به رغم اجرا‌هایی که هر شب در سالن‌های رسمی شهر تهران، از مجموعه تئاتر شهر تا تالار وحدت و از تماشاخانه ایرانشهر تا تالار مولوی، همچنین خیل پرشمار سالن‌های خصوصی روی صحنه می‌روند، هستند بی‌شمار نویسندگان و کارگردانانی که بازگشت از راه آمده را غیرممکن می‌دانند و تکرار دوباره سازوکار پیشین برای حضور روی صحنه را محال.

وضعیتی که اگر تئاتر شهر را به‌عنوان نماد تئاتر دولتی در نظر بگیریم از نام‌هایی که از بازه زمانی شهریورماه ۱۴۰۱ به‌این‌سو در آن روی صحنه رفته‌اند، پیداست. نام‌هایی گردآمده حول ایده محوری «لزوم روشن ماندن چراغ تئاتر»  که بخش بزرگی از آن‌ها را «ناشناخته ها» و بخش دیگر را «نزدیکان به نظام سیاسی» شکل داده و همچنان به پیش می‌روند.

آن‌چه از صحبت‌های پیوستگان به جریان تئاتر غیررسمی، همچنین غایبان برمی‌آید این است که ما در تئاترمان هیچ‌گاه نهادی مستقل و مشخص نداشته‌ایم که در مواقع اضطرار ازجمله پس از اتفاقات شهریورماه ۱۴۰۱ یا پیش‌ازآن در آبان‌ماه ۱۳۹۸ یا دی‌ماه ۱۳۹۶، اهالی تئاتر را گرد هم بیاورد و موجب ایجاد اجماعی در میان‌شان شود.

پس می‌توان بخشی از چندپارگی موجود را محصول نبود چنین نهادی و به‌تبع‌آن همواره شخص‌محور بودن و تصمیم‌گیری‌های فردمحور دانست؛ اتفاقی که درحال‌حاضر نیز رخ داده است و هر کس به‌صورت شخصی تصمیم می‌گیرد که در این شرایط چه کند. ضمن اینکه به‌نظر می‌رسد تا وقتی تصمیمات به‌صورت فردی گرفته می‌شوند، نمی‌توان تصویر روشنی از آینده تئاتر در ایران به دست داد.

پیوستگان به جریان تئاتر غیررسمی، همچنین غایبان معتقدند شاید بزرگترین چالشی که از نیمه دوم سال ۱۴۰۱ تاکنون با آن مواجه‌اند، تصمیم‌گیری اخلاقی در قبال مفهوم زنانگی به نمایندگی از قلمرو‌های به حاشیه رانده‌شده باشد. مسئله‌ای که تا پیش از این اتفاقات، کمتر به آن اندیشیده می‌شد و ساده‌ترینش این‌که چرا باید برخلاف بخشی از واقعیت‌های موجود در جامعه، همچنان براساس موازین موردنظر «شورای ارزشیابی و نظارت بر نمایش»، روی صحنه رفت؟

اگر کارگردانان تئاتر ایران همچنان به این شیوه ادامه دهند ـ شیوه‌ای که منجر به نادیده‌انگاشتن خواسته بخشی از جامعه می‌شود؛ جامعه‌ای که بازیگرانِ اجرای آنها نیز ممکن است جزئی از آن باشند.

درواقع با مسئله‌ای اخلاقی مواجه‌اند. مسئله‌ای که در این‌جا مطرح می‌شود نه هنر است، نه تئاتر و نه روی صحنه رفتن یا نرفتن؛ بلکه انتخابی است که در مواجهه با این چالش اخلاقی انجام می‌دهند و دست‌کم به چهار گروه تقسیم‌شان می‌کند؛ عده‌ای که ترجیح دادند با این تصور که به‌رغم گذر از مجرای «شورای ارزشیابی و نظارت بر نمایش» برای اجرا، می‌توانند آن‌چه را که می‌خواهند، بگویند و به روال سابق به اجرا می‌پردازند.

عده‌ای دیگر که انتخاب‌شان غیاب است و نکته مورد اشاره‌شان این‌که، غیاب کارکرد خواهد داشت اگر به چشم بیاید. همچون دیوارنوشته‌ای که با رنگی پوشانده شده است، اما رنگ، بیش از پوشانندگی، به آن‌چه پنهان کرده ارجاع‌مان می‌دهد. دراین‌میان کسانی هم هستند که چنان‌چه اشاره شد انتخاب دیگری دارند؛ نه اجرا با مجوز شورای ارزشیابی و نظارت و نه غیاب. انتخاب آنها اجرای غیررسمی است.

هرچند این انتخاب علاوه بر اینکه در معرض احتمال برخورد قرارشان می‌دهد، خواه‌ناخواه دایره مخاطبان‌شان را هم محدود می‌کند. مهاجرت و وانهادن همه آن‌چه در طول سالیان متمادی ساخته شده بود و ساختن از نو در کشوری دیگر هم انتخاب گروه دیگر را شکل داده است.  

مسئله‌ای از دیروز تا امروز

چالش اخلاقی شکل‌گرفته و انتخاب‌های رخ‌داده را در شرایط کنونی درنهایت می‌توان این‌طور تفسیر کرد که در تمام این سال‌ها  ـ چه پیش از انقلاب، چه پس از آن ـ زنانی بوده‌اند که برای تحقق حقوق اولیه خود در جامعه‌ای که چه بپذیریم و چه نپذیریم، تمایلات مردسالارانه آن قابل کتمان نیست، ایستادگی کرده‌اند. این ایستادگی در بسیاری از موارد موجب ایجاد خطرات و محدودیت‌هایی هم برای آنها شده است و اتفاقات سال ۱۴۰۱ نیز یکی از بزنگاه‌های تجلی این مسئله بود؛ آن‌جایی که بخشی از زنان به‌رغم همه فشار‌های یک جامعه مردسالار و با وجود پیش‌بینی تبعات بیان مطالبات‌شان، پرسشی را پیش روی جامعه ازجمله اهالی تئاتر قرار دادند.

پرسشی از این قرار که تئاتر کِی و کجا قرار است کنار این مطالبات بایستد؟ آیا قرار است همچنان با چشمانی بسته با این ایستادگی تاریخی مواجه شود و به روال سابق ادامه دهد؟ یا می‌تواند سرانجام جایی برای خود در دل جامعه پیدا کند؟ اگر قرار بر طرح ذات‌گرایانه این سوال باشد، باید پرسید آیا اهالی تئاتر اساساً وظیفه و تعهدی بر دوش خود احساس می‌کنند یا خیر؟

آیا قائل به این مسئله هستند که هنر تئاتر ایجادکننده رابطه‌ای دوسویه میان اهالی این هنر با جامعه است یا خیر؟ اگر پاسخ به این سوالات مثبت است، آیا منطقی است که اهالی تئاتر اتفاقات رخ‌داده را نادیده بیانگارند و با فرض به ثمر رساندن ایده؛ «لزوم روشن ماندن چراغ تئاتر»، همچنان مانند سابق به کار خود بپردازند؟

قرار گرفتن این سوالات بی‌پاسخ در کنار مسئله امروز، دیروز و احتمالاً فردای تئاتر ایران، «سانسور»، مسئله‌ای که مطرح‌شدن دوباره آن این‌بار از زبان بهرام بیضایی در «نشست تئاتر امروز ایران در چهارمین جشن هنر شیراز» به یادمان می‌آورد که به‌قول او سانسور در تئاتر همواره نه‌فقط توسط دولت که به‌صورتی بی‌شکل نیز عملی شده است.

سانسوری بی‌شکل که قانونی بر آن حکفرما نیست و به همه صورت‌ها ظاهر می‌شود و مادامی که تئاتر را به بازتابی محافظه‌کارانه و توأم با احتیاط مطالبات بخشی از جامعه با رعایت موازین «شورای ارزشیابی و نظارت بر نمایش» ازیک‌سو و سخن گفتن از ایده‌های رهایی‌بخش در محافل خصوصی ازسوی‌دیگر تبدیل سازد، کاری از پیش نخواهد برد.

tags # شهرداری تهران سایر اخبار اگر این گنج پیدا شود همه مردم جهان تا زانو در طلا فرو می‌روند؛ ۹۹ درصد طلای زمین اینجاست! (تصاویر) مارخور؛ «بز» پاکستانی معروف به «پیرمرد کوهستان» که تُف‌اش ارزش طلا دارد! داستان تکاملِ موجودی به نام «پدر»؛ حیوان‌ها پدر ندارند! (ویدئو) عجیب اما واقعی؛ صدای واقعی بیگ بنگ را بشنوید!

دیگر خبرها

  • نقش انتخابات در بهبود رشد فرهنگ و زندگی اجتماعی جامعه
  • فقر پژوهش در حوزه خشونت سیاسی
  • زیباکلام : آقای زاکانی یک نظرسنجی برگزار کنید، اگر حتی ۱۵ درصد مردم با ساخت ساختمان وسط پارک‌ها موافق بودند، حق با شما
  • علم و دین نظام زندگی/ ماموریت بزرگ ناوگروه ۸۶ امیدآفرینی کرد
  • زیباکلام: آقای زاکانی یک نظرسنجی برگزار کنید، اگر حتی ۱۵ درصد مردم با ساخت ساختمان وسط پارک‌ها موافق بودند، حق را به شما بدهیم/بگذارید مردم زندگی کنند
  • جدیدترین تصویر از وضعیت اسفناک تئاتر شهر + عکس
  • فساد را جدی بگیریم/دو راهی مهم گروسی در پرونده ایران/اقتصاد و روان و فرهنگ
  • «الگوی سوم زن» خط مشی زندگی زن مسلمان را مشخص می کند
  • بررسی آخرین وضعیت مناسبات اقتصادی ایران و همسایگان شمالی در وزارت امور خارجه
  • بررسی وضعیت مناسبات اقتصادی ایران و همسایگان شمالی در وزارت امور خارجه